دیروز کلی خوش گذشت، صبح با بچه ها رفتیم آکشن که برای چند تا زمین و خونه که دیده بودیم بید کنیم که البته ما این کاره نبودیم و البته عمدتا موارد هم بیشتر از پولی که ما داشتیم شوهر رفتند ولی خوب تجربه حوبی بود و برای آکشن های بعدی آماده تر خواهیم بود.

بعد از آکشن رفتیم اون رمینی که 45 هزار تا فروش زفته بود رو دیدیم که یه کنی تسلی خاطر بهمون داد چون محله خیلی داغونی داشن و همچین آش دهن سوری هم نبود.

بهد هم رفتیم خونه امین اینا  نهار رو زدیم و رفتیم استخر، همون اول کار هم من با گوشی رفتم تو جکوزی که این دومین باره میرینم تو یه گوشی. البته دیروز خوب باهاش برخورد کردیم و امروز هم تو یونیوب راههای دیگرش رو یاد گرفتم و دیگه نگران با گوشی تو آب رفتن نیستم!

ساده ترینش اینه که بهد از شستن گوشی همه باطری و سیم کارت رو در آری و همه رو با هم بذاری تو یه ظرف در بسته برنج و 24 ساعت بری برای خودت خوش باشی و بعد هم گوشی رو بر داری بری دنبال زندگیت.

بعد از استخر و کلی آب بازی و والیبال و بسکتبال و هر چی که میشد رفتیم دوتا پیترا هم با کیک بستنی و میوه و حکم ردیم و یه مستی خاطرات و گدشته ها رم چنگ زدیم تا ساعت 11 که من همه چی رو کات کردم که بریم بخوابیم.

یه چند تایی ار این دختر آمریکایی ها هم دیروز تو استخر بودند که نگفتنش تحریف تاریخ حساب میشه.. کلی اکتیو و پر انرژی بودند که برای من عجیب بود چون اصولا دخترهایی که من اینجا دیدم در واقع هم سن و سالهای ما به نظرم خیلی تو فکر زندگی و آینده و این چیزا میان و اصولا آدک فکر میکنه اینا خیلی هدفمند هستند و صد البته ممکنه که مزخرف فکر کرده باشم.

بای د وی آس جاست وانتد تو سی وات ایت واز.

Leave a comment